گزارش نویسی فجایع

در مورد فجایع بزرگ معمولاً بايد چندین گزارش جداگانه برای توضیح همه ابعاد وجود داشته باشد. معمولا لید گزارش، تصویر کلی را خلاصه میکند، سپس در چند گزارش دیگر روی زوایای مختلفی تمرکز میشود، زوایایی مثل عملیات نجات، گفتههای شاهدان عینی، پیشزمینه تاریخی و پیامهای تسلیت.
سبک نگارش
ساده و روشن بنویسید. جملاتتان کوتاه باشد تا درک سریع را میسر كند و اگر خواستید آن را دوباره بهروز کنید، به آسانی بتوانید جملهها را درون متن جابهجا کنید. همواره پیش از آنکه کارتان چاپ یا پخش شود، آن را یک بار چک کنید تا میزان تلفات را بهروز کنید.
زبان
زبانتان باید ساده باشد، از کلماتی استفاده کنید که خواننده یا شنونده شما قادر به درک سریع آنها باشد. خواندن گزارش در مورد مرگ ومیر و بلایای طبیعی معمولاً مهیج است. با کلمات سنگین و کمکاربرد، گزارش را از جلوه نیاندازید. برای مثال بهجای گفتن «هواپیما در میدان دید محدود روز، در اثر برخورد با سرازیری شیبدار یک تپه فشرده شد.» بگوییم «هواپیمای آنها در هوای مهآلود در تپهای سقوط کرد
از کلمات فنی پیچیده یا زبان مخصوص پرسنل سرویس اورژانسی استفاده نکنید. برای مثال، مأموران آمبولانس در مورد فردی حرف میزنند که «DOA» شده، يعني به محض ورود به بیمارستان، مرده است. در زبان عامیانه انگلیسی، اینطور مینویسیم که فردی پیش از رسیدن به بیمارستان مرده است یا اگر بدانید که وقتی از لاشه هواپیما بیرون کشیده شدند، هنوز زنده بودند، میتوانید بنویسید «در راه بیمارستان جان باختند.»
البته نباید از کاربرد همه عبارتهای فنی پرهیز کرد. برای مثال، هنگام گزارش یک زمینلرزه، باید بگویید شدت آن چقدر بوده است. شدت زمینلرزه در مقیاس ریشتر سنجیده میشود و به شکل یک عدد و نقطه نوشته میشود، مثل 7.5 (بهصورت هفت-نقطه-پنج در رادیو و تلویزیون خوانده میشود). این مقیاس بهصورتی محاسبه میشود که هر افزایشی در یک عدد در مقیاس ریشتر، نشاندهنده افزایش ده-تایی در شدت زمینلرزه است. هر زمینلرزه بالای 5 ریشتر شدید است، اما خسارت آن بستگی به فاکتورهای زیادی از جمله ساختار زمین در نقاط خاص و نوع خانهسازی دارد.
واژههای مبهم بهکار نبرید، به ویژه در مورد صفتها و قیدها (کلماتی که اسامی و فعلها را توصیف میکنند). همواره بهتر است جزئیات را بیان کنیم تا اینکه تأثیرات مبهمی بگذاریم. برای مثال، بهجای اینکه بنویسیم «بسیاری از مردم زمانی کشته شدند که آتشفشان عظیم در جزیره روباداب منفجر شد و خسارات گستردهای به جا گذاشت»، با ذکر حقایقی دیگر بنویسیم «بیش از 60 درصد مردم هنگامیکه آتشفشانی در روباداب فوران کرد و جزیره را به دو نیم تقسیم کرد، کشته شدند. احتمالاً پس از تحقیق گروه نجات برای پیدا کردن ساکنان مفقودشده جزیره، به تعداد این آمار افزوده خواهد شد.»
واقعیات را بنویسید
سعی کنید به همه سؤالهای خوانندگان و شنوندگان خود که از شما خواهند پرسید، پاسخ دهید. چه کسی؟ چی؟ کجا؟ کِی؟ چرا؟ و چطور؟ ممکن است نتوانید جواب چرا را بدهید، چراکه امکان دارد جزئیات مشخص نباشند یا مقصر هنوز پیدا نشده است.
قطعههای شبیه به هم را با هم بنویسید تا به آسانی بتوان آنها را در گزارش تغییر مکان داد. برای مثال، توصیف جزئیات صحنه حادثه را با هم بیاورید. گزارش اتفاقات روی داده در بیمارستان را در کنار هم قرار دهید. لازم است بعضی از مواد را در جاهای مختلف بیاورید تا کل گزارش معنیدار باشد.
لازم است این نوع جزئیات نیز آورده شود:
تلفات: تعداد مصدومان و جانباختگان، نوع جراحت، محل استقرار تلفات، هر اسم مشهوری،افرادی که گریختهاند.
خسارت: وسعت، و محاسبه هزینه، نوع خسارت، هر ساختمان و بنای مشهور.
توصیف: توصیف خود رويداد، گفتههای شاهدان عینی، پس از صحنه رویداد.
نجات و امدادرسانی: افراد درگیر، اقدامات اتخاذ شده، تسهیلات، هرگونه مشکلی (مثل آبوهوا)، تخلیه،هرگونه اقدام قهرمانانه.
علت: کارشناسان چه میگویند، گفتههای شاهدان عینی، چهکسی زنگ را به صدا درآورده و آیا هیچگونه اخطاری وجود داشته.
پیگیری اقدام: آیا پرس وجوهای بعدی وجود خواهد داشت، اقدامات قانونی، بازسازی.
مبالغه نکنید
اجازه بدهید خود حقایق سخن بگویند. اگر اغراق کنید، گزارشتان را مبهم و نامشخص ميكنید. با این کار باعث ایجاد حس ترس و اضطراب بيجا در خوانندگان و شنوندگان خود میشوید. اگر آتش باعث تخریب بخش کوچکی از ایالت «وارانگ» شده، نباید بنویسیم: «ایالت وارانگ به آتش کشیده شده است.»
احساساتتان را کنترل کنید و گزارشتان را بدون دخیل کردن احساستان بنویسید. برای مثال، ممکن است صحنه یک زمینلرزه شدیداً ناراحتکننده باشد. احتمال دارد که اجسادمردان،زنان وکودکانی را که زیر آوارماندهاند، ببینید. ننویسید که این مسأله چه حس بدی را در شما بهوجود آورده است. اگر همهچیز را خوب بنویسید، در واقع، خواننده یا شنونده را به صحنه حادثه میبرید و به آنها اجازه میدهید با حس خودشان این تراژدی را احساس کنند.
پیگیریها
بحرانها،حوادث و بلایای طبیعی فقطبه این خاطر به پایان نمیرسند که شما گزارش خود را به پایان رساندهاید.تأثیرات تراژدیهای بزرگ تا مدتهای طولانی بر جای میماند. باید گزارشهای پیگیرانهای بنویسید تا مخاطبانتان را در مورد چیزهایی مثل: افرادی که بعداً به دلیل مصدوم شدن جان میدهند، جزئیات دقیق هزینه خسارت، هرگونه اقدام امدادرسانی جدید، نتایج بررسیها و تفحصها، چگونه این حادثه زندگی بازماندگان را تحت تأثیر قرار داد، مطلع نگه دارید.
فجايع بزرگتر به پیگیریهای بیشتری نیاز دارند. برای مثال، اگر سقوط بهمن باعث تخریب یک روستای کوهستانی شود، ماهها طول میکشد تا بازماندگان بتوانند خانههاشان را بازسازی کنند و باغ مواد غذایی جدیدی جایگزین کنند؛ شاید سالها طول بکشد تا زخمها از بین بروند. یادداشتی در دفتر یاددشت روزانه خود برای دنبال گردن گزارشتان داشته باشید، شاید برای یک مدت زمان سه ماهه، شاید هم تا سالگرد آن فاجعه. پیگیری کنید که چه اتفاقی برای بازماندگان افتاده است. به ويژه اين مساله را دنبال كنيد که آیا به تمام قولهای داده شده برای کمکرسانی عمل شده یا نه.
سالگرد
در مورد فجایع بزرگ، ممکن است بخواهید ویژگیهای خاص و یا مستند سالگردهای آنها را داشته باشید، مثلاً دهمین یا بیستمین سالگرد. اگر در دفتر یادداشتتان مطالبی مثل عکس، نوار و فیلم را ثبت کرده باشید، این کار هم به شما کمک میکند. بهرغم اینکه هیچ ایستگاه رادیویی و تلویزیونی استطاعت مالی نگهداری نوارهای هر گزارشی را ندارد، اما باید نوارها و فیلمهای مربوط به فجایع بزرگ را نگهداری کنند، تا بتوانند در آینده از آنها استفاده کنند.
حساسیت
موقع گزارش مرگ و بلایای طبیعی، افرادی را مشاهده میکنید که آسیب دیدهاند، هم از نظر فیزیکی و هم از نظر عاطفی. این افراد ممکن است بازماندگان یا دوستان و بستگان افراد مصدوم یا کشته شده باشند. باید نسبت به میزان درد آنها حساس باشید.
در صحنه حادثه
در عملیات امدادرسانی دخالت نکنید و سعی نکنید با افرادی که ظاهراً آسیبدیده هستند مصاحبه کنید، مگر اینکه آنها تمایل خود را برای انجام مصاحبه نشان دهند.
در مورد اسامی دقت کنید
ممکن است اسامی کشتهشدگان یا افرادی که به شدت مصدوم شدهاند را داشته باشید، اما آنها را چاپ یا پخش نکنید تا زمانیکه مطمئن شوید به نزدیکترین بستگان آنها گفته شده است. بسیار ظالمانه است خبر مرگ کسی را که دوستش داری در روزنامه بخوانی. معمولاً باید صبر کنید تا پلیس به شما بگوید که به خویشاوندان نزدیک گفته شده است.
در برخی جوامع، صحبت کردن یا نوشتن در مورد اسامی کشته شدگان كار درستی نیست. در جوامع بومی استرالیا، نشان دادن تصویر افراد مرده هنگام تدفین آنها اشتباه است. نسبت به چنین مسائلی آگاه باشید.
تصویر و صدا
اگرچه ممکن است حقایق به همان درستی باشند که شما در دست دارید، اما با پخش آنها ممکن است باعث غم و رنجش دیگران شوید. در انتخاب تصاویر برای شرح گزارشتان دقت داشته باشید. تصویر بدنی که دستها و پاهایش پارهپاره شده، تصویر دوست یا خویشاوند افرادی دیگر است. باید میان نیاز به پخش چنین تصاویری با این مسئولیتتان که نباید باعث رنجش کسی شوید، تعادل برقرار کنید. پاسخ سادهای وجود ندارد. اگر مجبورید چنین صحنههایی را از تلویزیون پخش کنید، قبلاً به بینندگان اعلام کنید که«گزارش بعدی حاوی تصاویری است که ممکن است برای عدهای از مخاطبان عذابآور باشد.»
صداها هم تأثیرات بد و خوب دارند. صدای کودکی که فریاد میزند درحالیکه ماشین شکستهای در دستش است، ممکن است برای برنامه رادیویی خوب باشد، اما در عین حال باعث غم و اندوه بسیاری از افراد میشود.
مقصر دانستن
در مورد مقصر دانستن افراد در رابطه با تصادف یا فجایع دقت کنید. اگر این حادثه در اثر عمل یا انفعال فردی روی داده، بگذارید دادگاه در مورد آن تصمیم بگیرد. اگر کسی را به اشتباه متهم کنید، میتوانند از شما اعاده حیثیت کنند.
حتی نوع گفتار شما ممکن است طوری بهنظر برسد که کسی را مقصر میدانید. برای مثال، اگر بنویسید «ماشین با اتوبوس تصادف کرد»، راننده ماشین را مقصر دانستهاید. مگر اینکه کاملاً مشخص باشد که راننده مقصر است. بگویید «ماشین و اتوبوسی با هم تصادف کردند». البته، احمقانه است که بگوییم با هم تصادف کردهاند، درحالیکه اتوبوس ایستاده بوده و موتورش خاموش بوده. ماشین با درختها تصادف نمیکند، بلکه به آنها میزند.
خلاصه
شما و سازمانتان باید به خوبی آماده باشید؛ باید همه راهکارهای اورژانسی لازم را از پیش اتخاذ کنید.
تماس خوب داشتن با سرویسهای اورژانسی مهم است.
مرتب تجهیزات را چک کنید تا مطمئن شوید همه چیز مرتب است.
همواره از پیش برنامهریزی داشته باشید؛ به مشکلاتی که بهوجود خواهند آمد و راههای حل آنها فکر کنید.
گزارشهایتان ساده باشد، عواطف خود را دخیل نکنید.
نسبت به احساس مردم حساسیت داشته باشید.
به پیگیریهای بعدی بیاندیشید.